ظرفیت عاشقی یا استعداد عاشقی در جوانی خود را به خوبی نشان میدهد. فصل جوانی فصل عاشقی است.
اما اگر جوان این ظرفیت را به کسی بدهد که توان پر کردن آن را نداشته باشد وقتی ضعفها و کمبودهای آن ظهور
پیدا کرد احساس شکست میکند. کسانی که سنشان بالا میرود دیگر به راحتی عاشق نمیشوند. چرا؟!
چون عیبهای زیادی از دنیا دیدهاند و این تجربهها باعث میشود که به زودی دل به کسی یا چیزی نبندند.
بزرگ ترین فریب شیطان!
بزرگ ترین فریب شیطان این است که اگر احساس کند کسی میخواهد خدا را محور دل خویش قرار دهد او را از این
کار میترساند و با وسوسههایی از این قبیل آنچه که در ادامه میآید سعی میکند او را از این کار وحشتزده کند؛
وسوسههایی مانند: «اگر بخواهی طرف خدا بروی باید همة لذتها، دوستداشتنیها، محبتها و ... را کنار بگذاری و ...»
طوری القا میکند که انسان گمان میکند اگر پای خدا به وسط بیاید دیگر نباید همسرش، فرزندانش، دوستانش و ... را
دوست داشته باشد. این کاری است که شیطان با انسان میکند.
و این در حالی است که تنها راه سعادت انسان رفتن به سوی خداست.
شیطان انسان را میترساند از اینکه خدا را دوست داشته باشد در حالی که اگر محور دل انسان خدا باشد
انسان همه کسانی را که رنگ و بوی الهی داشته باشند عمیقا دوست خواهد داشت.
چرا که معشوق و محبوب مشترک خواهند داشت.
زن و شوهری که محور ِدل یکسان داشته باشند زندگی خیلی عالیای خواهند داشت و همدیگر را بسیار دوست خواهند داشت.
اگر انسان به غیر خدا دلبسته باشد وقتی عیبها ظاهر میشود مشکلات زندگی او شروع میشود.
نباید از هم بت بسازیم. اگر انتظار خدایی از کسی که توانایی خدایی ندارد داشته باشیم خیلی به مشکل برمیخوریم.
غیر معصوم همه انسانهایی هستند که کم و بیش عیبهایی دارند.
در چه صورت زندگی خیلی گرم میشود؟ وقتی که دو طرف معشوق مشترک داشته باشند.
آدمها در اینکه همه دنبال سعادتاند با هم تفاوت ندارند اما آن چیزی که آنها را از هم جدا میکند تعریفهای مختلف
آنها در مورد سعادت است.
یکی سعادت را در رسیدن به پول میداند و یکی در رسیدن به موقعیت اجتماعی و یکی در ارتباط با خدا
سعادت فقط در قرب به خداست.
راه های کسب محبت خدا
چه کنیم که محور دل خدا شود؟
عاشقی زحمت داره ، برای علاقه پیدا کردن و عاشق شدن باید زحمت کشید.
حافظ می فرماید : عاشق شو ورنه روزی کار جهان سر آید ناخوانده نقش مقصود از بارگاه هستی
رسیدن به سعادت در گروِ این است که انسان عاشق ِ خدا شود و فرصت دستیابی به این عاشقی هم فصل جوانی است.
اگر کسی خودش را تا 40 سالگی نساخت شیطان می آید بین دو ابروش را میبوسد و میگوید:
جانم فدای کسی که دیگر هرگز رستگار نمیشود.
فرصت عاشقی محدود است.
آدم خلق و خوی اش رو تا یک حدی میتواند تغییر دهد. از یک جایی به بعد دیگر نمی تواند.
کسی برنده است که در مسیر محبت ِ خدا قرار گیرد.
راه های کسب محبت خدا ؟
هر کاری که انسان بخواهد انجام دهد نیاز به شناخت دارد. کسب محبت هم نیاز به شناخت و معرفت دارد.
پس اولین گام در کسب محبت خدا دستیابی به معرفت خدا است. و اولین گام در راه معرفت ،
ایمان پیدا کردن به اصل وجود خداست به گونهای که هیچ شکی برای او نسبت به اصل وجود خدا باقی نماند.
وقتی در وجود ریشه تردید داشته باشیم این تردید به سایر اجزا هم سرایت میکند و موجب میشود در سایر
اعتقادات هم محکم نباشیم.
از کجا بفهمیم همچین معرفتی پیدا کردهایم یا نه؟
باید بتوانیم اعتقاداتمان را توضیح دهیم و دلیل پذیرش آنها را بیان کنیم و با شبههپراکنیها از میدان بهدر نرویم.
مثل آن پیرزنی که وقتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از او وپرسید دلیلت برای وجود خدا چیست؟
او که مشغول ریسندگی بود دست از چرخریسندگی برداشت و گفت:
این چرخ ساده برای حرکت نیاز به دست من دارد چگونه ممکن است عالم هستی و این چرخ با این عظمت نیاز
به گرداننده نداشته باشد؟
امام سجاد (ع) می فرمایند : اگر همه عالم یک طرف باشه و من با قرآن یک طرف ، احساس تنهایی نمیکنم.
اگر رفتیم در میان یک جمعی که کمی فضایش فرق میکرد تغییر نکنیم. کسی که تردید تو دلش باشد تا مسخرهاش
کنند از لحاظ روحی پژمرده میشود.